سریال کرهای «بازی مرکب» این روزها نه تنها بین بسیاری از مشتاقان سریالها جا باز کرده بلکه جوانان و نوجوانان نیز به آن علاقهمند شدهاند. همین اول مطلب بگویم «بازی مرکب» پر از هیجان و خشونت و بیرحمی و قتل و خونریزی با چاشنی طمع و یک شبه پولدار شدن است. اما نکته اینجاست سریالی با چنین بنمایهای چطور توانسته بین مخاطبان جذاب شود؟ مگر تا به حال سریالها و فیلمهایی ساخته نشده که در آن قتل و خونریزی و بیرحمی باشد؟
برای پاسخ به این پرسش باید به یک نکته توجه داشت و آن این است که این سریال کرهای و غیرانگلیسی زبان نه براساس شرطبندی و قمار جلو رفته و نه تصویری از هیجان و خشونتی که در انتها به یک خوشی فانتزی ختم شود، در آن به چشم میخورد. سریال «بازی مرکب» کابوس این روزهای بسیاری از مردم است. دقیقا کارگردان و تهیهکنندگان این سریال توانستهاند دقت ویژهای به زمانه خود داشته باشند؛ چرا که بسیاری از مردم به بانکها بدهی دارند و فاصله طبقاتی و زندگی در فقر و نداری و برای بسیاری از مردم -از جمله ایرانیان و چشم دوختن به یارانه و بستههای معیشتی- هر روز در فقر و منجلاب نیستی فرو رفتن اوضاع هر روزه شده است. اگر مخاطب ایرانی به این سریال علاقهمند شده برای این است که تا حدودی خود را در آن سریال میبیند. طبق اعلام وزارت رفاه ایران از هر سه ایرانی یک نفر زیر خط فقر است به عبارتی بیش از سی میلیون ایرانی زیر خط فقر هستند. همین نکته کافی است که بدانیم چرا این سریال میتواند تا این قدر جذاب باشد.
این سریال با تمرکز بر نداری و فلاکت و بدهکاری، آرزوی یک شبه پولدار شدن را به همه نشان میدهد. کسانی که دوست دارند در قرعهکشی بانکها و هایپرها برنده شوند و خودروی گرانقیمتی به دست بیاورند و یا وارد سایتهایی شوند که به دیگران یاد میدهند با چندرغاز سرمایهگذاری در بورس و ارزهای دیجیتال چطور یک شبه پولدار شوند. اینها هر روز در برابر دیدگان ما قرار دارند. کسانی فریب این دروغها را میخورند که اغلب جزو تهیدستان جامعه هستند. کسانی که میخواهند از گرداب فلاکت رها شوند و خود را به طبقه بالادستی برسانند اما زهی خیال باطل.
در «بازی مرکب» تعدادی از بدهکاران و بیچارگان که جایی در جامعه ندارند و بود و نبودشان چندان مهم هم نیست برای رهایی از فقر و بدهی، بازیچه شرکتها و سرمایهگذارانی میشوند که در یک بازی کاملا حرفهای از پیش تدارک دیده شده جانشان را برای رسیدن به پول فراوان از دست میدهند. «بازی مرکب» با تمرکز بر این نکته که شرکتکنندگان به دلخواه خود به این بازی وارد شدهاند همه را در معذوریتی قرار می دهند که برای رسیدن به پول نیازی به شفقت و مهر و محبت نیست باید از روی همه بگذری تا بتوانی به پول برسی.
سریال «بازی مرکب» با ایجاد فضایی واقعی اما در بستری خیالی و اغواکننده مخاطب را چنان شیفته خود میکند که میخواهد پایان سریال را ببیند که سرنوشت این افراد چه میشود. دیالوگهای سریال پر از جملاتی است که مخاطبان آنها را در زندگی روزمره خود شنیدهاند اما این بار در قالب بازی قرار گرفته که بسیار هم جدی است.
این سریال توانسته یک نکته را به شکل زیرپوستی به مخاطب بفهماند که زمانه ما زمانه لذت نبردن از زندگی است. فرقی نمیکند فقیر باشی یا پولدار. همه در یک منجلاب قرار داریم که لذتی از زندگی خود نمیبریم. اگر هم بین فقرا لذتی دیده میشود آنهم آنچنان زودگذر و سطحی است که دور یک سفره جمع میشوند و موسیقی گوش میکنند و به جملات سطحی یکدیگر می خندند تا لذتی هر چند کوتاه به دست بیاورند اما ساعتی نگذشته دوباره همان سیاهی و ماتم سراغشان میآید. پولدار و مرفه هم که باشی از شرطبندی و اسبسواری و قایقسواری و شرکت در مجالس عیش و عشرت خسته میشوی. اما این بار پولدارها به جای قمار و شرطبندی، روی آدمها شرط میبندند. این نکتهای است که سریال «بازی مرکب» به خوبی به تصویر کشیده است. زندگی آنها را در دستان خود میگیرند و به بدبختی آنها از ته دل میخندند و از اینکه قرار است به پول سرشاری برسند و بدون هیچ مروتی از روی جسد یکدیگر هم رد میشوند.
سریال «بازی مرکب» جلوه دیگری از نظامهای سرمایهداری و کاپیتالیسم و نظامهای توتالیتر را که همه چیز را به اقتصاد گره زدهاند نشان میدهد. «بازی مرکب»، بازی جهل و ظلمت است. انسانهای جاهلی که اسیر انسانهای عاقل نشدهاند بلکه اسیر همانهایی شدهاند که اینها را به خاک سیاه نشانده و حالا دارند از مرگشان هم برای خود تفریح و بازی جور میکنند.
دیدن این سریال حتی به یک بار هم میارزد. شاید تکانه دیگری بر ما وارد کند که دنیای ما نیز احتمالا در حال حرکت به سوی «بازی مرکب» و جهل است چه بخواهیم و چه نخواهیم نه یارانه نجاتمان میدهد و نه وعدههای بانکها و هایپرها.
تست